ازدواج سفید در تغییرات پنهان جامعه
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۱۵۴۴۴
صدای ایران- ازدواج اجباری یا ازدواج سفید؟ مطمئنا در شرایط نرمال هیچ جوانی تمایل به این دو راه ندارد، ازدواج شرعی و در چارچوب خواست غالب جوانان است، این مطلب اما به چند و چون پدیدهی دفرمه و وارداتی ازدواج سفید میپردازد.
بررسی تاریخچه مختصر روابط آزاد در اروپا پیش از انقلاب ۶۸
سیمون دوبووار به عنوان فردی که زندگی شخصی اش سرشار از گره بود، سبک زندگی خاصی را به همراه ژان پل سارتر انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه انتشار نامههای دوبووار پس از مرگ او، از میزان علاقهمندان او کاست و او از زنی که زندگی اش، آرزوی بسیاری بود به زنی مرموز بدل شد.
امروز میتوان گفت که پدیده جدیدی که در ایران به نام ازدواج سفید وجود دارد، نتیجه دوبوواریزه شدن جامعه است.
ازدواج سفید در ایران
ازدواج سفید در لغت را اگر ترکیب با واژه فرانسوی کنیم، به عبارت ازدواج سفید فرانسوی میرسیم. ازدواج سفید فرانسوی بر خلاف آن چیزی است که در ایران رایج است. ازدواج سفید فرانسوی نوعی همباشی بدون برقراری رابطه جنسی است که به دلایلی همچون فرار یکی از طرفین از مجازات، شکنجه یا آسیب یا به نوعی به دست آوردن منافع اقتصادی باشد. با این حال آنچه که در ایران به راه افتاده، زندگی مشترک بدون دردسرهای عرفی رایج است که حتما به رابطه جنسی ختم میشود. اصولا نمیتوان رابطه جنسی را در میان این نوع روابط نادیده گرفت چرا که از علل اصلی این ازدواجها سکس است.
چطور عوامل اقتصادی در رخ ندادن ازدواج موثر هستند؟
بیکاری و نداشتن شغل دائم به ویژه برای پسران به عنوان یکی از مهمترین دلایل به تعویق افتادن ازدواج مطرح است. در جوامع در حال توسعه، با توجه به اینکه تامین مخارج زندگی مشترک بر عهده مردان است، اشتغال به عنوان پیش شرط ازدواج پسران اهمیت ویژهای دارد. جوانانی که از استقلال مالی محروم و به کمکهای مالی خانواده وابسته اند مجبورند برنامهها و هدفهای خود از قبیل ازدواج و تشکیل خانواده را تا آینده نامعلوم به تاخیر بیندازند.
با گسترش شهرنشینی و فاصله گرفتن از فضای روستایی، عملا هزینه برای استقرار در شهرها نیز بالاتر رفته است. جوانانی که معمولا در روستاها و شهرهای کوچک قصد ازدواج داشتند، معمولا از نظر اقتصادی در مضیقه نبودند چراکه عرف این چنین حکم میکرد که خانوادهها از نظر مالی پشتیبان تازه متاهلین باشند.
عقاید متفاوت و حتی متضاد باعث شده است که دیگر زوجها همخانگی با پدران را نپذیرند و هر یک به شکل جداگانه زندگی کنند. این موضوع رفته رفته به جایی کشیده شد که نه تنها زوجها که افراد هم به دنبال تشکیل زندگی بدون خانواده باشند.
مجردها نیز تمایل به تشکیل زندگی داشتند، اما به دلیل بالا رفتن هزینههای خانه و اجاره آنها، به تدریج ساختار دچار آسیب و ترک شد و ازدواج سفید، از اینجا سربرآورد. با اینحال همانطور که توضیح داده خواهد شد، اصل روی آوردن به سمت ازدواج سفید، صرفا مباحث اقتصادی نیست. ازدواج سفید به عنوان پدیدهای نوظهور در جامعۀ ایران شناخته میشود. پدیدهای که در نگاه عرفی، مورد پذیرش نیست.
بررسیها نشان میدهند که علت اصلی گرایش به ازدواج سفید نه مساله اقتصادی که در وهله نخست، تغییرات پنهان جامعه است. در آخرین بررسی انجام شده در ایران که ۳ شهر تهران، مشهد و اصفهان زیر ذره بین قرار گرفت و در نشریه مطالعات حقوقی به چاپ رسید، نخستین علت گرایش جوانان متولدین ۶۵ تا ۷۵ برای انتخاب ازدواج سفید، «نگرش متفاوت به زوجیابی» مطرح شد.
پس از آن «آزادی انتخاب» و در مورد سوم «عدم امنیت شغلی و درآمد کافی» حاصل بررسی پژوهشگر بود.
در قانون برنامه ششم توسعه، مساله ازدواج جوانان صراحتا مورد تاکید قرار گرفته است. ماده ۱۰۲ این قانون با ۱۱ بند به موضوع ازدواج پرداخته است. بند ث این قانون اظهار دارد: «پشتیبانی و حمایت از ترویج ازدواج موفق، پایدار و آسان، فرزندآوری و تربیت فرزند صالح، ارزشدانستن ازدواج و فرزندآوری از طریق تمهید و سازوکارهای قانونی و اعطای تسهیلات و امکانات».
بررسی قضایی
در دین مقدس اسلام ، همباشی بدون خواندن صیغه عقد موقت یا دائم، در حکم «زنا» خواهد بود. زنا در ادبیات اسلامی جزای مشخصی دارد. ۹۹ ضربه شلاق، جزایی است که برای انتخاب کنندگان ازدواج سفید وجود دارد و در قوانین قضایی «زنای غیرمحصنه» نامگذاری شده است. مسالهای که غالب جامعه ایرانی به آن اعتقاد دارند.
بررسی اجتماعی
اگرچه سالیان زیادی است که جامعه شناسان غیردولتی بر لزوم بررسی و شناخت جامعه جوان ایران تاکید دارند، اما دولت تمایلی به پذیرش واقعیتهای موجود اجتماعی ندارد. همچنین خانوادهها نیز ترجیح میدهند به روی خود نیاورند و موضوع را در میان خود مسکوت بگذارند.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: ازدواج سفید ازدواج موقت جوانان پسر دختر فرهنگ مدرن مجرد ایران ازدواج سفید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۱۵۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی